ریحانهریحانه، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

عشق مامان و باباش

بدون عنوان

مامانی من دارم گریه میکنماااااا باز داری عکس میگیری؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! مامانی دیگه خوابم برد بسه    ...
16 مهر 1393

3 ماهگی

خوشگل خانوووم عزیز دلم مبارکه 3 ماه تم تموم شد و رفتی تو 4 ماه خدارو شکر ...
16 مهر 1393

3 ماهگی

خوشگل خانوووم عزیز دلم مبارکه 3 ماه تم تموم شد و رفتی تو 4 ماه خدارو شکر ...
16 مهر 1393

بدون عنوان

عزیز دلم قشنگ خانووووم حسلبی برای خودت خانومی شدیااااااا حسابیهم شیطون شدی مامانی فدات بشه که نمیتونه بغلت کنه آخه حسلبی سرماخوردم و بخاطر اینکه شما مریض نشی مجبورم که زیاد به خودم نزدیکت نکنم . واااااااااااااااااااااااااااااای چقدر سخته  دوست دارم بغلت کنم فشارت بدم بدنتو بو کنم بوست کنم ولی حیف که نمیشه  همش بخاطر خودته مامانی ایشالا که دخمل خوشجلم مریض نشه     ...
16 مهر 1393

واکسن 2 ماهگی

الهی مامانت برات بمیره امروز خودمون 2 تایی رفتیم تا دخملم واکسن بزنه اولش همه چیز خوب بود تا نوبت واکسن رسید و خانومه به من گفت تا پای کوچولوتو نگه دارم منم از ترس رنگم پریده بود ولی خیلی خودمو کنترل کردم   الهی بمیرم که از ته دل گریه میکردی  و دل مامانی برات کباب شد  کااااااااش همه واکسن ها خوراکی بود  بعدش که بغلت کردم و کلی برات حرف زدم  یه کم اروم شدی.  وقتی اومدیم خونه یه چند ساعتی سرحال بودی ولی بعد از چند ساعت دردات شروع شد و نمیتونستی پاهاتو تکون بدی من کارم شده بود کمچرس سرد و گرم ودادن قطره بهت خداروشکر که زیاد تب نکردی  اولین واکسنت به خیر گذشت اینجا اولین باره که زبونمو د...
1 مهر 1393

شب قبل از زدن واکسن

عزیز دلم فردا 2 ماهگیت تموم میشه  الان 2 ماه که چیش ما هستی الهی قربونت برم ایشالا همیشه سالم باشی عزیزم  خیلییییی خوشحالم که داری برای خودت خانووووم میشی ولی از یه طرفم استرس دارم اخه باید فردا بریم و واکسن بزنیم کاش بابایی میتونست باهامون بیاد  ...
1 مهر 1393